یا رب مددی
عید امسال با تمام خوبی و بدی هاش گذشت. بدی هایی که گاهی اوقات مزه ی دهانمو پر می کرد و من از خود بی خود. تو این 13 روز خیلی چیزها برام روشن شد و شناخت بهتری نسبت به عزیزترین افراد زندگیم پیدا کردم. افرادی که تو این موقعیت باید مثل کوه پشتم می بودن و با راهنماییهاشون چراغ راهم می شدن. اما خب ما هم خدایی داریم. بازم شکر به اونی که خودم میخواستم رسیدم. به راهی که بهش ایمان داشتم رفتم و تا تهش میرم. ناشکری نمی کنم. تو این ایام شناختم نزدیکانی که پیش رو گوسفند هستند و پشت سر گرگ. اما بودن مردایی که مردانه پشتم بودن و مقابل این موج ها مثل سخره ای محکم ایستادگی کردند. اینها هستن که لایق دوست داشتنن. اینها هستند که برام از جون مایه گذاشتن و من براشون از جون مایه میزارم. خدایا شکرت
ایام عید خوبی هاش خیلی دلچسب بود برام. تو این ایام بعد از فراز و نشیب های فراوان به وصالم رسیدم. با توکل به خدا از پستی و بلندی هایی گذشتم. و حالا تونستم خیلی از حقایق رو به اطرافیان ثابت کنم.
اما با تو حرف دارم...
من سنم کمه. وضع مالی خیلی خوبی ندارم. مهندسم نیستم. شاید خیلی از چیزهایی که دیگران دارن در من دیده نمیشه. اما تلاش می کنم به هرآنچه که در فکر دارم برسم و می رسم.